روش لیپوماتیک جدیدترین روش تخلیه چربی از بدن با نتیجه ای کاملا متفاوت و باور نکردنی در مقایسه با سایر روش های تخلیه چربی مثل ساکشن و یا لیپولیزر است.
به وب سایت من خوش امدید
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
علاوه بر آن که در سفر تَبوک، گروهی از منافقین مدینه، و بهانه جویان اَعراب با رسول خدا (ص) همراهی نکردند و در مدینه ماندند سه نفر از مردان با ایمان هم بی هیچ شک و نفاقی و با نداشتن هیچ عذر و بهانه ای توفیق همراهی با رسول خدا را نداشتند و در مدینه ماندند: « کَعب بن مالک»، « مرارة بن ربیع» و « هلال بن امیه واقفی» که از نیکان صحابه رسول خدا بودند اما از همراهی با وی کناره گرفتند و در جنگ تبوک همراه مسلمانان بیرون نرفتند بلکه به انتظار بازگشت رسول خدا در مدینه ماندند، و کاری مانند کار منافقان مدینه و اعراب اطراف مدینه مرتکب شدند (همان کسانی که جان خود را از رسول خدا دریغ داشتند، و آسودگی را بر رنج و مشقت جهاد ترجیح دادند و از پیشامدهای جنگ به هراس افتادند. همانان که خدای متعال در آیه¬های سورۀ توبه آن¬ها را نکوهش می کند و به سختی مورد ملامت و سرزنش قرار می¬دهد پیامبرش را می فرماید که: اگر مردند بر آن¬ها نماز نگزارد و بر گورهاشان نایستد و پس از این هم همراهی آنان را قبول نکند)
خدا خوش نداشت که از این سه نفر مؤمن با إخلاص، کاری کم یا بیش شبیه کار منافقان سر زند و در پایان کار هم به صریح قرآن مجید توبۀ آنان را پذیرفت. یکی از این سه نفر «کعب بن مالک» شاعر رسول خدا است و او خود داستان تخلف از رسول خدا و مشکلاتی که د راین راه پیش آمد و تأدیبی که رسول خدا فرمود و سرانجام قبول توبه را مطابق آنچه مورخان و محدثان اسلامی از جمله:این اسحاق در سیره و بخاری و مسلم در دو کتاب خودشان روایت کرده¬اند، چنین شرح می دهد و می گوید: « در هیچ یک از جنگ های رسول اکرم جز در جنگ « تبوک» کناره گیری نکردم، چرا، در جنگ بدر هم همراه نبودم اما رسول خدا أحدی را در تخلف از بدر مورد ملامت قرار نداد زیرا که او فقط به قصد کاروان تجارت قریش بیرون رفته بود و خدای متعال را مسلمانان و مشرکان را بدون پیش بینی آنان در مقابل هم قرار داد.» من در شب عقبه هنگامی که پیمان اسلام می بستیم، در حضور رسول خدا بودم و هر چند آوازه و شهرت جنگ بدر در میان مردم بیشتر است ,لیکن من دوست ندارم که به جای شرکت در بیعت عقبه در جنگ بدر شرکت می کردم. داستان من در جنگ تبوک این بود که من هرگز نیرومندتر و توانگر تر از روز تبوک که همراه رسول خدا نرفتم – نبودم. به خدا سوگند هرگز پیش از آن روز نشده بود که من دو شترسواری داشته باشم، اما آن روز دو شتر آمادۀ سواری داشتم. رسول خدا هیچ گاه رهسپار جنگی نمی¬شد، مگر آن که به عنوان دیگری مقصد خود را نهفته می¬داشت تا آن که این غزوه پیش آمد و چون رسول خدا(ص) در گرمای شدید تابستان حرکت می کرد و راهی دور و بیابانی هولناک در پیش داشت و با دشمنی انبوه روبه¬رو می¬شد مقصد خود را آشکار برای مسلمانان بیان داشت تا چنان که باید آمادۀ جنگ شوند مسلمانانی که همراه رسول خدا رفته بودند بسیار بودند و دفتری هم که نام آنان را ثبت کند در کار نبود و هر مردی می خواست کناره¬گیری کند گمان می داشت که تا وحی خدا دربارۀ او نازل نشود امر او بر رسول خدا پوشیده خواهد ماند. رسول خدا (ص) هنگامی رهسپار تبوک می شد که میوه¬ها و سایه¬ها دل پذیر بود. شخص رسول خدا ومسلمانان با توفیق خود را آمادۀ حرکت ساختند. من هم بامداد از خانه بیرون آمدم تا خود را آمادۀ سفر کنم اما بی آن که کاری انجام دهم به خانه بازگشتم و با خود می گفتم هنوز می توانم همراهی کنم, اما توفیق پیدا نمی کردم تا مردم سفری شدند, و پیغمبر و همراهانش روبه راه نهادند و هنوز من هیچ گونه آمادگی برای حرکت و همراهی نداشتم .با خود گفتم: یکی دو روز بعد آماده می شوم و خود را می رسانم. با مدادی پس از حرکت رسول خدا از خانه بیرون آمدم تا خود را مجهز کنم اما کاری نکرده به خانه بازگشتم. بامداد فردا به همان قصد از خانه بیرون آمدم باز کاری نکرده به خانه بازگشتم. وضع من این بود تا لشگریان اسلامی با شتاب پیش رفتند، و هرچند می¬خواستم به هر وضعی شده حرکت کنم و خود را به آنان برسانم- و کاش رفته بودم- اما توفیق نیافتم. پس از رفتن رسول خدا(ص) هر گاه از خانه بیرون می رفتم و در میان مردم می گشتم، از این که جز منافقی بدنام، یا ناتوانی معذور، کسی را نمی¬دیدم افسرده خاطر می¬شدم. رسول خدا (ص) تا تبوک نامی از من نبرده بود، اما هنگامی که در تبوک در میان اصحاب نشسته بود پرسیده بود کعب چه کرد؟ مردی از « بنی سلمه » پاسخ داده بود: ای رسول خدا، جامه¬های فاخر و کبر فروشی او را در مدینه نگه داشته است.« مُعاذ بن جبل» گفته بود: چه بد گفتی، به خدا سوگند ای رسول خدا ما از کعب جز خوبی ندیده¬ایم و رسول خدا دیگر سخن نگفته بود. چون خبر را یافتم که رسول خدا (ص) به مدینه باز می گردد، اندوه من تازه شد. در فکر بهانه جویی و دروغ گفتن بر آمدم. با خود گفتم که با خشم رسول خدا چه خواهم کرد؟ و از هر خردمندی که در خاندانم بود کمک می خواستم. پس چون گفتند که ورود رسول خدا نزدیک شده، اندیشۀ باطل از من دور شد و دانستم که هرگز با دروغ پردازی از خشم او رهایی نخواهم داشت، و تصمیم گرفتم که نزد وی راست بگویم. رسول خدا (ص) از راه رسید، و به عادت معمول خویش ابتدا به مسجد رفت و دو رکعت نماز خواند، و سپس برای ملاقات با مردم نشست، و چون این کار به انجام رسید، بازماندگان از جهاد که هشتاد و چند نفر بودند، شرفیاب می شدند، و نزد آن حضرت به عذر خواهی و قسم خوردن می پرداختند. رسول خدا هم اظهارات آنان را می پذیرفت و با آنان بیعت می کرد و بر ایشان از خدا مغفرت می خواست، و باطنشان را به خدا وامی گذاشت. من هم شرفیاب شدم. چون سلام کردم تبسّمی کرد که نشانی از خشم داشت. سپس گفت: پیش بیا. جلو رفتم و در پیش روی او نشستم آن گاه به من گفت: چرا عقب ماندی؟ مگر شتر سواری خود را نخریده بودی؟ گفتم: چرا، به خدا سوگند ای رسول خدا اگر نزد شخص دیگری از مردم دنیا نشسته بودم تصوّر می کردم که با معذرت خواهی از خشم وی در امان خواهم ماند، اما اکنون به خدا سوگند یقین دارم که اگر امروز با سخنی دروغ، تورا از خود خشنود سازم، به زودی خدا تورا از راه وحی بر من به خشم خواهد آورد. اما اگر راست بگویم و از آن در خشم شوی امیدوارم در نتیجه آن راستی خدا از من بگذرد. نه به خدا سوگند عذری نداشتم، به خدا سوگند هرگز نیرومندتر و توانگرتر از روزی که با تو همراهی نکردم، نبوده ام .رسول خدا گفت: راست گفتی، برخیز تا خدا درباره ات چه فرماید. برخاستم و می رفتم که مردانی از «بَنی سَلِمَه»نیز برخاستند و به دنبال من آمدندو گفتند: به خدا سوگند پیش از این از تو گناهی ندیده ایم اما امروز تو را درمانده یافتیم چرا تو هم مانند دیگران نزد رسول خدا عذر نیاوردی تا برای توهم استغفار کند و گناه تو هم آمرزیده شود؟به خدا سوگند به قدری اصرار ورزیدند که خواستم برگردم و خود را در آنچه گفته بودم، نزد رسول خدا تکذیب کنم. اما از آنان پرسیدم که آیا شخص دیگری نیز مانند من گرفتار شده است؟ گفتند: آری. دو مرد دیگر هم مانند تو اعتراف کردند و همان پاسخی را که رسول خدا به تو گفت شنیدند. گفتم: آن دو مرد کیستند؟ گفتند:«مُرارة بن رَبیع امری» و«هِلال بن أُمَیَّۀ واقفی». بدین ترتیب دو مرد شایسته از اهل بدر را نام بردند که شایستگی پیروی داشتند، و با شنیدن نام آن دو از تردید بیرون آمدم. رسول خدا(ص) از میان همه کسانی که همراه او نرفته بودند تنها مسلمانان را از سخن گفتن با ما سه نفر بازداشت کرد، و ناچار از مردم کناره گرفتیم و آنها هم از ما رمیدند و کار ما به آنجا کشید که من حتی خودم را هم نمی شناختم و زمین در نظرم بیگانه و جز آن زمینی بود که می شناختم، و پنجاه شب و روز وضع ما به این ترتیب برگزار شد. مُرارَه و هِلال بیچاره خانه نشین شدند و کار آن دو نفر گریه بود. لیکن من که از آن دو جوانتر و شکیباتر بودم از خانه بیرون می رفتم و به نماز جماعت مسلمانان حاضر می شدم و در بازار ها رفت و آمد می کردم، اما هیچ کس با من سخن نمی گفت. هنگامی که رسول خدا (ص) بعد از نماز می نشست نزد وی می رفتم و سلام می کردم و با خود می گفتم: آیا جواب سلام مرا هر چند آهسته هم باشد داد، یا نه! سپس نزدیک او به نماز می ایستادم و زیر چشمی به او می نگریستم. هر گاه سرگرم نماز خود بودم به من می نگریست اما چون به او متوجه می شدم از من روی گردان می شد. چون از بی مهری مردم به ستوه آمدم، به راه افتادم و از دیوار باغ پسر عموی خود «اَبو قَتاده» که او را بیش از هم کس دوست می داشتم بالا رفتم و بر او سلام کردم، اما به خدا سوگند که جواب سلام مرا نداد. گفتم: ای «ابو قتاده» تو را به خدا سوگند، می دانی که من خدا و رسولش را دوست می دارم؟ جوابی نداد. دیگر بار او را سوگند دادم باز خاموش ماند، سومین بار که سخن خود را تکرار کردم و او را سوگند دادم گفت: خدا و رسولش بهتر می دانند. پس اشک من فرو ریخت و از همان راهی که آمده بودم باز گشتم وسپس روانه بازار شدم. در بازار مدینه راه می رفتم که ناگاه یکی از « نََبَطیان » شام که برای فروش خواروبار به مدینه آمده بود از من سراغ می گرفت و می¬گفت: « کعب بن مالک » را که به من نشان می دهد؟ مردم مرا به او نشان دادند تا نزد من آمد، و نوشته ای از پادشاه «غسّانی» (جبلة بن أیهم، یا حارث بن ابی شمر غسانی) به من داد که در آن نوشته بود:« اما بعد، خبر یافته ام که سرورت بر تو جفا کرده است. با آن که تحمل خواری و زبونی را خدا بر تو واجب نکرده است، نزد ما بیا تا با تو همراهی کنیم». چون نامه را خواندم گفتم: این هم جزء گرفتاری است، راستی کار من بجای کشیده است که مردی مشرک در من طمع ورزد. آنگاه بر سر تنور آتش رفتم و نامه را در تنور افکندم. چهل روز از گرفتاری ما گذشته بود که ناگاه، «خُزَیمَة بن ثابت» فرستادۀ رسول خدا (ص) نزد من آمد و گفت: رسول خدا (ص) می فرماید: که از همسرت کناره¬گیری کنید. گفتم: طلاقش دهم؟ وگرنه باید چه کنم؟ گفت: نه، بلکه از او کناره گیری کن و نزدیکش مرو رسول خدا نزد هِلال و مُراره کس فرستاد تا از زنان خود کناره گیری کنند. پس به همسرم گفتم: پیش پدر و مادرت برو و نزد آنان بمان تا خدا تکلیف مارا روشن سازد. زن «هلال بن اُمیه» (خَوله دختر عاصم) نزد رسول خدا رفت و گفت: ای رسول خدا، « هلال بن امیه» پیری از کار افتاده است، و خدمت گذاری ندارد، اجازه می دهی اورا خدمت کنم؟ فرمود: عیبی ندارد، اما به تو نزدیک نشود. زن هلال گفت: به خدا سوگند که اورا به من رغبتی نیست، و از روزی که این پیشامد شده است تا امروز کار او گریه است و چشم او در خطر است. یکی از بستگانم به من گفت: اکنون که رسول خدا (ص) زن هلال را اجازه دادتا نزد شوهرش بماند و او را خدمت کند، کاش تو هم برای زنت اجازه می گرفتی. گفتم: به خدا سوگند در این موضوع از رسول خدا چیزی نمی خواهم، چه من مرد جوانی هستم و نمی دانم که هر گاه با وی صحبت کنم به من چه پاسخ خواهد داد. ده روز دیگر هم بدین وضع سپری شد،و مدتی که مردم به فرمان رسول خدا (ص) با ما سخن نمی گفتند به پنجاه روز رسید. بامداد شب پنجاهم بود که روی بام یکی از اطاق های خانۀ خود نماز صبح را خواندم و در حالی که از جان خود به تنگ آمده بودم، و زمین فراخ پهناور به من تنگ آمده بود (چنان که خدای متعال در قرآن مجید یادآور شده است )، ناگهان آواز فریاد کننده ای از بالای کوه «سَلع» به گوشم رسید که با صدای بلند فریاد می کرد:ای«کَعب بن مالک» مژده باد تورا. پس به سجده افتادم و دانستم گشایشی پیش آمده است.رسول خدا (ص) بعد از نماز صبح، قول توبه ما را نزد پروردگار اعلام کرده بود، و مردم برا ی بشارت دادن به ما به راه افتاده بودند. کسانی برای مژده رساندن نزد هلال و مراره رفتند، و اسب سواری (زُبَیر بن عَوّام) هم برای بشارت دادن به من بتاخت می آمد. در این میان مردی از قبیلۀ «أسلَم»(حمزة بن عَمرو أسلمی) بر کوه سلع بالا رفت و فریاد کرد: و صدای او تندروتر از اسب بود و زودتر رسید، و بدین جهت هنگامی که خودش برای بشارت دادن نزد من آمد، دو جامۀ خود را از تن بیرون آوردم و به مژدگانی بر تن او پوشاندم، با آنکه به خدا سوگند در آن روز، جز همان دو جامه لباسی نداشتم و دو جامۀ دیگر عاریه گرفتم و پوشیدم. آنگاه نزد رسول خدا رهسپار شدم. در بین راه مردم دسته دسته، به من می رسیدند و به عنوان تهنیت می گفتند: مبارک باد تو را که خدا توبه ات را پذیرفت. وارد مسجد شدم و دیدم که رسول خدا (ص) در میان مردم نشسته است 1- سورۀ توبه، آیۀ 118.
واژه «مد» در لغت به معناى سلیقه، اسلوب، روش شیوه و …به کار مىرود و در اصطلاح، عبارت است از روش و طریقهاى موقتى که براساس ذوق و سلیقه افراد یک جامعه و سبک زندگى از جمله شکل لباس پوشیدن، نوع آداب پذیرایى و معاشرت و تزیین و معمارى خانه و را تنظیم مىکند.
بنابراین، مىتوان گفت: مد به تغییر سلیقه ناگهانى و مکرر همه یا برخى از افراد یک جامعه اطلاق مىشود و منجر به گرایش به رفتارى خاص، یا مصرف کالاى به خصوصى، یا در پیش گرفتن سبکى خاص در زندگى مىشود.
تاریخچه مدگرایى:
با بررسى ابعاد مختلف حیات اجتماعى بشر، روشن مى شود که پدیده مد همیشه در تاریخ بشر بوده است و منحصر به دوره معاصر نیست. هرگاه این پدیده در هر دورهاى از تاریخ آگاهانه و با گزینش و انتخاب و با توجه به فرهنگ و چهارچوبهاى فکرى و اعتقادى جامعه صورت گرفته نه تنها موجب پیدایش نارسایىهاى فرهنگى و اجتماعى نشدهاست بلکه به عنوان یک دستاورد اجتماعى، به رشد فرهنگ جوامع کمک نموده و زمینه آراستگى مناسب جنبه ظاهرى زندگى مردم و افراد را فراهم کرده است. مدگرایى مثبت به معناى اقتباس از پیشرفتهاى اجتماعى دیگران و به کار بردن دستاوردهاى مثبت تمدنى دیگران، ضمن برطرف ساختن کاستىهاى حیات اجتماعى، از دچار شدن زندگى انسانها به یک نواختى پیشگیرى کرده و روز به روز بر استحکام بیشتر پایههاى زندگى کمک نموده و از پدیدآمدن رفتار و شیوههاى ناخوشایندى که موجب دورى و یا نفرت و انزجار افراد از یکدیگر مىگردد، جلوگیرى به عمل آورده است.
عوامل و ریشه هاى مدگرایى:
انسان به گونهاى آفریده شده که همواره از حالتیکنواختى گریزان بوده و در مقابل، از تحول و نوآورى در زندگى استقبال مىکند. این تمایل در حالت عادى و در صورتى که پذیرش تحول و نوآورى از روى آگاهى و به صورت تدریجى صورت پذیرد، ظاهر زندگى آدمى را خوشایند و دلپذیر مىسازد. بنابراین میل به خودآرایى و زیباسازى محیط زندگى امرى فطرى است که به برکت آن، هم زمینه آراستگى صورت ظاهرى محیط زندگى انسان فراهم مىگردد و هم انگیزه تعالى و تداوم زندگى اجتماعى و روابط صحیح انسانى تقویت مىشود. بدینسان عواملى که موجب ایجاد نفرت و انزجار افراد از یکدیگر و یا موجب یکنواختى زندگى بشر مىشود، از محیط حیات اجتماعى دور شده و جنبههاى مثبت کمالخواهى و زیبایى دوستى انسان، روز به روز شکوفاتر مىگردد.
البته گرچه یکى از جلوههاى کمالجویى و زیبایى دوستى انسان به ویژه در دوره جوانى توجه به زیبایى ظاهر است اما باید مراقب بود این فرایند، از حالت طبیعى خود خارج نشود زیرا همه استعدادهاى فطرى اگر از حالت طبیعى و معقول خود خارج شوند، جنبه انحرافى پیدا کرده، آثار سویى به بار مىآورند.
به عنوان مثال میل به خودآرایى که ریشه در کمالجویى و زیباپسندى فطرى انسان دارد اگر از روى غفلت، یا در نتیجه افراط و تفریط و یا تحت تاثیر القائات غلط عوامل جانبى، از مسیر طبیعى و درستخود خارج شود، سر از امورى چون خودنمایى، فخر فروشى، خودپرستى، مدپرستى و در مىآورد. عواملى که هر یک از آنها به نوبه خود، موجب پیدایش انواع نارسایىها، هوسبازىها، رقابتهاى غلط و اسراف و تبذیرها خواهد شد و انسان را به حیوانى پست تبدیل خواهد کرد
بنابراین پیروى از مد و زیبایىخواهى و تنوعپسندى، ریشه در نهاد انسان دارد که نیازهایى چون تنوع، زیباخواهى و کمالجویى فطرى منشا اصلى آن محسوب مىشود. اما صورتهاى افراطى رایج این گرایش، (مدپرستى)، در نتیجه جهل و نا آگاهى و ضعف ارزشهاى معنوى و تبلیغات وسیع دشمنان و خودباختگى و تقلید کورکورانه از دیگران و یا آلوده شدن به رذایلى چون خودنمایى، فخرفروشى، احساس حقارت و خود کمبینى و. پیش مىآید که براى افراد جامعه بسیار خطرساز است و باید از آن پرهیز کرد.
یکی از دعاهای مرسوم بین همه اهل ایمان طلب عاقبت به خیری است.
به جرئت میتوان گفت که اگر از هر کسی سؤال کنید که چند دعای مهم را برای شما بشمارد، عاقبت به خیری اگر اولین دعا نباشد قطعاً یکی از اولین دعاهاست. و چقدر جالب است که تا پایان عمر هم هیچکس نمیتواند یقین به استجابت این دعا در حق خودش داشته باشد و خدای متعال همیشه انسان را در خوف و رجاء نگهداشته است. هیچکس نه از لحظه مرگ خود باخبر است و نه از حال خود در لحظههای آخر عمرش و کسی نمیداند نامه اعمالش را به دست راستش میدهند یا به دست چپ.
البته بهجز عدهای خاص از اولیاء خدا.
این سنت الهی است که انسان را همیشه در حال بیم و امید نگاه دارد تا انسان هیچگاه درگاه خداوند را ترک نکند و بهقولمعروف با انجام یک یا چند کار نیک خیالش از دنیای دیگرش راحت نباشد. اینجاست که معنای فراز پرتکرار قرآنی بیشتر فهمیده میشود.
خدای متعال میفرماید : «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها. انعام/۱۶۰».
معنای این آیه و نظایر آن که در قرآن کریم بارها تکرار شدهاند این است که هر کس حسنه یا همان کار نیک را با خود بیاورد، ده برابر پاداش میگیرد!
البته لحظهای فکر کردن مشخص میکند که «آوردن» یکچیز است و «انجام دادن» چیز دیگر.
خیلیها ممکن است در طول زندگیشان کارهای خیر بسیاری انجام دهند و در دنیا میان همه انسانها به نام خیّر و نیکوکار مشهور شوند ولی آیا این همه کار خیر را فقط انجام دادهاند یا اینکه آنها را با خود به دیار باقی هم میبرند؟ نکته اصلی و کلیدی اینجاست. درواقع عاقبت به خیری از آنکسی است که کار نیک را با خود بیاورد و تا لحظه آخر در زاد و توشه خود ذخیره کرده باشد.
در مقابل، همین نکته در مورد کار شر و سیئه نیز صادق است.
چراکه خداوند در ادامه همان آیه میفرماید: و من جاء بالسیئه … یعنی هرکس سیئهای را بیاورد…
برای توضیح و تبیین اشارهای به آن فرمایش امام خمینی «ره» راهگشاست
که فرمودند : ملاک حال فعلی افراد است…
شاید مقصود اصلی ایشان در مورد خواص جامعه بوده اما ظرافت و دقت در این بیان بهقدری بالا است که ازلحاظ اخلاقی برای عموم جامعه نیز راهگشا و روشنگر است. این فرمایش امام سرشار از اشارات اخلاقی برای عموم جامعه است.
در این بیان این «حال فعلی افراد» را شاید بتوان با توضیح بالا تعریف کرد.
به این صورت که مراد از حال فعلی افراد این است که اشخاص حتی باوجود پیشینههای مثبت در جایجای زندگی خود آیا آن کارهای خیر که در گذشته انجام داده بودند را تا کجا با خود همراه دارند و آیا در توشه آخرت خود آن را حفظ کردهاند یا با اعمال ناشایست جدید کاری کردهاند
یعنی کارهای نیک گذشته را تباه کرده اند؟ آیا تأثیر اعمال و رفتارشان را با خودشان به همراه آوردهاند یا اینکه فقط نامی از آن اقدامات را برای خود نگهداشتهاند؟
دقت در این امر ما را به این مطلب رهنمون میکند که حال فعلی افراد رابطه عمیقی با عاقبت به خیری دارد.
زیرا لحظه آخر عمر انسان آخرین لحظهای است که مصداق حال فعلی هر فرد است.
موسیقى تراوش احساسات و اندیشههاى آدمى و مبین حالات درونى وى مىباشد.
موسیقى یا ترانه به هر نوا و صدایی گفته میشود که شنیدنی و خوشآیند باشد و انسان یا موجودات زنده را دچار تحول کند. موسیقی بیان احساسات انسان است به وسیله اصوات. موسیقی هنری است دارای نوا و سکوت. ارائهٔ تعریف آکادمیک موسیقی موضوعی است که برای قرنها مورد بحث و کشمکش صاحبنظران بوده است. همچنان هیچ تعریفی از موسیقی وجود ندارد که مورد قبول همهٔ اهل این هنر باشد. طبق یکی از پذیرفتهشدهترین این تعاریف، موسیقی به اصواتی گفته میشود که آگاهانه تولید شوند.
شنیدن یک آهنگ آرام بخش و جذاب مىتواند پایانپذیر خستگى روزانه شما باشد. واژهٔ موسیقى ریشهٔ یونانى دارد و گرفته شده از کلمه Mousika و مشتق از کلمه Muse میباشد و در عربى قَى تلفظ مىشود. از زمان منصور خلیفهٔ عباسى توجه به آثار یونانى آغاز شد و سپس در دوران هارون پنجمین خلیفهٔ عباسى (۱۹۸-۲۱۸ هـ) با تأسیس بیتالحکمه به اوج خود رسید. مقارن همین دوران بوده است که واژهٔ موسیقى راه یافته و بهتدریج جایگزین غناء عربى شده است.
موسیقی به دو بخش تقسیم می شود:
– موسیقی ضربی
– موسیقی بی ضرب
موسیقی ضربی به موسیقی هایی گفته میشود که دارای وزن باشد مانند آهنگ هایی که برای رقص ساخته شده باشد؛ پیش در آمد، مارش و غیره. موسیقی بی ضرب آن است که دارای وزن معین و معلومی نباشد که بهترین نمونه آن آوازهای موسیقی ایرانی می باشد.
موسیقی از دید بزرگان:
براساس مدارک موجود واژۀ موسیقى و همخانوادههاى آن در مفاتیحالعلوم خوارزمى و رسالهٔ موسیقى اخوانالصفاء دیده مىشود که هر دو متعلق به سدهٔ چهارم هجرى (دهم میلادی) است. خوارزمى در تعریف موسیقى مىگوید: موسیقى به معنى پیوند آهنگهاست… تعریف سادهٔ موسیقى یا صداهاى موسیقایی، صداهاى خوشایندى مىشود که انسان از شنیدن آنها احساس لذت مىکند.
با بالا رفتن سطح فرهنگ و هنر معلوم شد صداهاى خوشایند، صداهایى هستند که از نظمى خاص پیروى مىکنند و بین آنها نسبتهاى معینى وجود دارد. براى همین عدد در موسیقى داراى اهمیت بسیارى است. تا جائىکه فیثاغورث معتقد است که عدد اصل وجود در آفرینش است.
پیروان او اجسام را هر یک عدد مىداشتند و معتقد بودند که چون کرات آسمانى و افلاک از یکدیگر فاصلههاى معینى دارند، از نسبت آنها نغمهها ساخته مىشود و آوازها در اصل ناشى از حرکت افلاک هستند.
مرحوم خالقى در کتاب نظى به موسیقى مىنویسد: ”موسیقى صنعت ترکیب اصوات و صداهاست بهطوریکه خوشایند باشد و سبب لذت سامعه و انبساط و انقلاب روح گردد.“
ابوعلىسینا مىگوید: موسیقى علمى است ریاضى که در آن از چگونگى نغمهها، از نظر ملایمت و تنافر و چگونگى زمانهاى بین نغمهها بحث مىشود تا معلوم شود که لحن را چگونه باید تألیف کرد.
ابونصر فارابى در احصاءالعلوم موسیقى را علم شناسایى الحان مىداند که شامل دو علم است: یکى علم موسیقى عملى و دیگرى علم موسیقى نظری. امروزه نیز این تقسیمبندى در موسیقى وجود دارد. افلاطون در تعریف موسیقى مىگوید: ”موسیقى یک ناموس اخلاقى است که روح و جهانیان و بال به تفکر، و جهش به تصور، و ربایش به غم و شادی، و حیات به همه مىبخشد.“
و بتهوون در تعریف زیباى خود مىگوید: موسیقى مظهرى است عالىتر از هر علم و فلسفهای، موسیقى سنتى ایران شالم قطعاتى است که در مجموع بهعنوان ردیف موسیقى ایرانى گفته مىشود. امتیاز موسیقى ایرانى در امکانات وسیع مقامى و ملودىهاى غنى آن است. این موسیقى هنرى است بسیار ظریف و عمیق.
براستی موسیقی چیست؟
براستی موسیقی چیست؟ چگونه تعریف میشود؟ آیا واقعا موسیقی ملودی تکنواخت و نوای سازهای مختلف است، که طنینی به صدای خواننده بدهد و دنگ و دونگی باشد برای پوشاندن صدای ناهنجارش؟
ولی نه، موسیقی فراتر از تعریف در الفاظ است و شگفتی آن نیز در همین است. موسیقی جبران ناکامیهای زبان است و شیوهای برای بیان احساسات ناملموس. احساساتی که نمیدانیم چه هستند… آنجا که زبان از گفتن باز میماند، موسیقی مأمنی میشود برای روح، و زبانی میشود برای بیان احساسات و ناگفتههای ناشناخته…
موسیقی هر چه هست، سرچشمهای از درون انسان دارد و مخلوقی است که «از روح آدمی جان گرفته و به روح آدمی جان میدهد» موسیقی، طنین از دل برآمدهای است که لاجرم بر دل مینشیند. ولی از چه دلی برآمده و بر چه دلی مینشیند؟
روح پویا و احساسات متغیر که ارتباطی مستقیم با شرایط سنی، حوادث گوناگون و … دارد چه میگوید و چه میخواهد؟ شاید نداند «چه میخواهد» ولی آنچه را که میخواهد میشناسد. در هر لحظه به موسیقی گوش میدهیم، از آن لذت میبریم و همین کافیست…
البته موسیقی فقط غذای روح و زبان احساسات نیست، بلکه درمانی برای جسم نیز هست. تحقیقات نشان داده است موسیقی که ترکیبی از صداهای گوناگون است، بر روی عملکرد و متابولیسم بدن تأثیر میگذارد و اثری مستقیم بر روی بخشهای اصلی بدن از جمله غدد گوناگون، قلب، دستگاه تنفسی، مغز و … دارد و موسیقی به عنوان ترکیبی «منظم» و «زیبا» از اصوات، تأثیری مثبت بر روی جسم نیز میگذارد.
ولی شناخت تأثیرات مستقیم آن بر روی بدن نیاز به ورود به دنیای علم موسیقی درمانی دارد. البته ارتباط روح و جسم انسان باز هم به ما میگوید که در هر لحظه، لذت بردن روح از یک موسیقی مترادف است با تأثیر مثبت آن بر روی جسم انسان…
روح انسان است که زیبایی موسیقی را میفهمد و این روح است که مانند یک استاد خبرهی زیباشناسی در مورد موسیقی قضاوت میکند.
زیباییشناسی در موسیقی دارای دو جنبهی تحلیلی و ترکیبی است. زیباییشناسی تحلیلی مربوط به زیبایی اصوات و نوای سازهاست و موج برخاسته از پیانو و ناله و افغان ویولن و کمانچه و … همه واژههای زیبایی هستند برای گفتن سخنی زیبا، ولی بعد ترکیبی موسیقی برمیگردد به «نظم» و «آهنگی» که هنرمند با کنار هم چیدن نتها و آواها میآفریند.
در جنبهی ترکیبی است که هنرمند معنا پیدا میکند و موسیقی سخن میگوید و جملهای زیبا میشود از واژههای زیبا… حتی اگر واژههای اصوات نیز زیبا نباشند، جمله زیباست و اگر صدای ساز زیبا نیست، هنرمند آهنگی زیبا از آن میآفریند، براستی که هنر همین است و نه نواختن ساز و نه دامبول و دیمبول…
دریغا که این هنر در سرزمین هنر و موسیقی گم شده است، اگر هم هست، محو، ثابت و بیحرکت است و این ثبوت در گذر زمان و تحول انسان از بین خواهد رفت. افسوس که آوایی از «چنگ» و «عود» و «نای» و … توسط «نکیسا» و «باربد» زمان آفریده نمیشود…
و باز افسوس که در طاق بستان زمان، تصویری از خسرو پرویزی نیست که به نوای چنگ و عود گوش بسپارد و به هنرمندان ارج نهد… دریغا که آوای سهگاه، ماهور و شور در هیاهوی روزگار محو و بینشان شده است…
ولی «کجاست حرکت؟»، «کو اقدام؟»… شاید افسوس را باید به همین دلیل خورد…
حضور پر رنگ ایدههای طراحی اسمارتفونهای سری S8 در طراحی نوت جدید کاملا آشکار و هویدا است اما اینجا و آنجا برخی از المانهای گوشی نگونبخت نوت7 را نیز در این مدل میتوان مشاهده کرد؛ در یک نگاه کلی نوت8 را میتوان حاصل ترکیب سری S8 با نوت7 و برطرف کردن مشکلات هریک دانست که به دیوایس متفاوتی منجر شده که نمونه دیگری برای آن در لیست تولیدات سامسونگ نمیتوان یافت.
بخش رویی گوشی طبق انتظار با حاشیههای بسیار اندک در بالا و پایین طراحی شده و طبق انتظار خبری نیز از دکمه کلاسیک زیر صفحهنمایش نیست. حاشیههای جانبی صفحهنمایش نیز مثل گذشته و همانطور که در نوت7 شاهد بودیم کاملا خمیده طراحی شدهاند؛ امری که باعث میشود به جز دو لبه بالا و پایینی، هیچ حاشیه دیگری در دورتادور صفحهنمایش قابل مشاهده نباشد. طراحی کلی گوشی در کنارهها از حالت گرد سری S8 اندکی دور شدهاند و دستگاه بدینترتیب فرمی چهارگوشتر و کلاسیکتر به خود گرفته است.
داستان در پشت گوشی کاملا متفاوت است و در حالی که در مقایسه با S8 هنوز دکمه اثر انگشت در بالای این قسمت قرار دارد اما با قرار دادن مجموعه فلش مابین این سنسور و دوربینهای دستگاه سعی شده تا مشکل سری S8 یعنی اشتباه گرفته شدن این سنسور با لنز دوربین تا حدودی کمرنگتر شود. گذشته از این مورد مطمئنا دوربینهای دوگانه این قسمت مهمترین نکته قابل اشاره در این بخش را تشکیل میدهند که در ادامه بار دیگر به آنها باز میگردیم.
در سمت چپ گوشی درست در زیر دکمه تغییر صدا بار دیگر کلید اختصاصی Bixby قرار دارد و در پایین نیز به جز پورت USB Type-C، به اسپیکر اصلی، جک 3.5 میلیمتری هدست و البته از همه مهمتر به جایگاه S-Pen بر میخوریم. Note8 همچنان از استاندارد مقاومت IP68 بهره میبرد و از این بابت تفاوتی با S8 ندارد.
نوت8 در چهار رنگ به صورت رسمی در این کنفرانس خبری معرفی شد که شامل مشکی (Midnight Black)، خاکستری (Orchid Gray)، طلایی (Maple Gole) و یک رنگ جدید آبی (Deep Sea Blue) میشود. صفحهنمایش : 0.1 اینچ بزرگتر از S8+
صفحهنمایش گلکسی نوت8 به جز 0.1 اینچ بزرگتر شدن نسبت به S8+ و البته لایه تشخیص دهنده قلم S-Pen هیچ تفاوت خاص دیگری با آنچه پیش از این در پرچمداران 2017 سامسونگ دیدهایم ندارد و در اینجا نیز از همان فناوری Super AMOLED، وضوح 2960×1440 پیکسل و نسبت تصویر 18.5:9 استفاده شده است. بخش پایینی گوشی و جایی که دکمه مجازی هوم قرار دارد مثل سری S8، حساس به فشار بوده و در صورت فشردن آن یک فیدبک لرزشی را نیز ایجاد میکند. این دکمه حتی زمانی که یک اپلیکیشن در حال اجرا، آن را از دید پنهان کرده است نیز قابل فشردن و استفاده خواهد بود.
دوربینها : دو چشم بینا به سبک رقیب
برخلاف بسیاری از گمانهزنیها که اسمارتفونی از سری C سامسونگ را به عنوان نخستین گوشی این برند مجهز به دوربین دوگانه مطرح میکردند، سامسونگ بالاخره این قابلیت را در پیشرفتهترین پرچمدار خود یعنی گلکسی نوت8 به کار گرفت. دوربینهای بخش پشتی این گوشی شامل دو دوربین 12 مگاپیکسلی هستند که یکی دارای گشودگی لنز نرمال f/1.7 بوده و دیگری با دیافراگم f/2.4 برای برداشت تصویر تلهفتو به کار میرود. این دو دوربین که به گفته سامسونگ اولین نمونههایی در این کلاس هستند که هر دو از لرزهگیر اپتیکال دست (OIS) بهره میبرند در کنار هم علاوه بر افکت بوکه و امکان محو کردن پسزمینه میتوانند تا دو برابر زوم اپتیکال را نیز فراهم کنند. با وجود این البته تنها دوربین اصلی و نرمال این مجموعه به سیستم فوکوس سریع Dual-Pixel مجهز است.
یک ویژگی جالب دیگر این دوربین که Live Focus خوانده شده و به نوعی میتوان آن را حالت پرتره مخصوص سامسونگ نامید امکان مشخص کردن میزان محو شدهگی یا blur قابل اعمال به پسزمینه و پیشزمینه در هنگام گرفتن عکس و یا بعد از آن را در اختیار کاربران قرار میدهد. علاوه بر این میتوان از هر دو دوربین به صورت همزمان برای گرفتن عکس نیز بهره برد که سامسونگ این ویژگی را نیز Dual Capture نامیده است.
دوربین سلفی گوشی همان نمونه 8 مگاپیکسلی حاضر در سری S8 مجهز به فوکوس خودکار است که تغییر خاصی در آن دیده نمیشود. جدا از این سه دوربین، یک سنسور دوربین دیگر نیز در نوت8 وجود دارد که در حقیقت اسکنر عنبیه (iris scanner) دستگاه بوده و بر بالای صفحهنمایش قرار دارد. S Pen : همان قلم نوت7
در حالیکه اصلیترین عامل تفکیک سری نوت از پرچمداران گلکسی S به قلم دستگاه تعلق دارد و سامسونگ تقریبا هر سال تغییراتی را در قلم S Pen ایجاد میکرد امسال ظاهرا از همان S Pen حاضر درنوت7 در این مدل استفاده شده که دارای سر 0.7 میلیمتری بوده و 4,096 سطح فشار مختلف را تشخیص میدهد. این البته همه ماجرا نیست و به خصوص در بخش نرمافزاری این قلم گزینههای جدیدی در اختیار کاربران قرار گرفته است. یکی از این موارد جدید امکان نوشتن با این قلم روی صفحهنمایش خاموش است که پیش از این نیز در لیست امکانات این قلم جای داشت اما نکات جدید اینکه بدون روشن کردن صفحهنمایش میتوان به ویرایش نوشته پرداخت و تا 100 صفحه بدون نیاز به روشن کردن صفحهنمایش، این نوشتن را ادامه داد.
Live Message یا پیام زنده دیگر نکته جدید معرفی شده برای S Pen است که در طی آن میتوان روی یک تصویر یا هر بخش دیگر یک یادداشت با قلم انجام داد و سپس نوشته شما به صورت یک فایل متحرک GIF ذخیره میشود که میتوان آن را به اشتراک گذاشت. سختافزار : رم 6 گیگی، پروسسور SD835
گزینههای پردازشی حاضر در نوت8 به جز یک مورد هیچ تفاوتی با گلکسی اس 8 ندارد. در اینجا بار دیگر از پروسسور Snapdragon 835 برای بازار آمریکا و چیپست Exynos 8895 برای سایر نقاط دنیا استفاده شده که هر دو 10 نانومتری هستند و از لحاظ قدرت پردازشی تقریبا در یک سطح قرار دارند. حافظه رم به عنوان تنها تغییر قابل اشاره در این بخش از 4 به 6 گیگابایت ارتقاء یافته و حافظه داخلی نیز با اینکه در مراسم رونمایی تنها 64 گیگابایت اعلام شد اما ظاهرا ورژنهای دیگری از این مدل با 128 و حتی 256 گیگابایت حافظه داخلی نیز در راه هستند.
باتری : کمتر از S8+ و نوت7
در حالی که هنوز کابوس نوت7 برفراز سر سامسونگ پرواز میکند کاهش ظرفیت باتری در این مدل برای اطمینان حاصل کردن از عملکرد صحیح آن، منطقی و طبیعی به نظر میرسد. ظرفیت باتری در این گوشی 3,300mAh در نظر گرفته شده که 200 میلی آمپر ساعت کمتر از هر دو مدل S8+ و Note7 است. بخشی از علت کاهش ظرفیت این باتری نسبت به S8+ را نیز باید به اختصاص فضایی در بدنه گوشی برای قلم S-Pen مربوط دانست. نرمافزار : اندروید 7.1 و Experience UX
در حالی که هنوز اندروید 8 یا Oreo به صورت رسمی و نهایی در دسترس قرار نگرفته، نوت8 در ابتدا با اندروید 7.1.1 عرضه میشود و رابط کاربری آن نیز درست مثل سری S8 بر پایه پوسته نرمافزاری Experience UX خواهد بود. با حضور کنارههای خمیده دستگاه نگفته پیداست که Edge Panel سامسونگ که در سری S8 نیز حضور فعالی داشت در اینجا نیز به کار گرفته شود.
کارکرد این پنل خمیده تفاوتی با گذشته ندارد اما برخی از نکات جدید نیز در آن به چشم میخورند که از آن جمله میتوان به App Pairs اشاره کرد؛ App Pairs همانطور که میتوان از روی اسم حدسهای در مورد عملکرد آن زد، دو برنامه که معمولا در کنار هم استفاده میشوند را با هم جفت کرده و در یک لحظه هر دو را در صفحهای که به دو قسمت تقسیم شده لانچ میکند. سامسونگ در معرفی این قابلیت جدید از لانچ همزمان اپلیکیشن پخش موسیقی و برنامه مسیریابی با هم به عنوان یک مثال یاد کرد. قیمت – زمان حضور در بازار
هر دو ورژن لاک اپراتوری و آنلاک فکتوری نوت8 از همین امروز یعنی 23 آگوست (1 شهریور 1396) برای پیشسفارش در دسترس قرار دارند و زمان واقعی حضور گوشی در بازار نیز 15 سپتامبر (24 شهریور 1396) خواهد بود. ظاهرا دو رنگ مشکی و خاکستری این گوشی برای بازار آمریکا انتخاب شدهاند و دو رنگ طلایی و آبی این مدل در دیگر کشورهای جهان ارائه میشود. همراه این مدل مشابه سری S8، ایربادهای AKG که توسط Harman Kardon تنظیم شده است نیز در اختیار کاربران قرار میگیرد.
همانطور که پیش از این حدس زده میشد، گلکسی نوت8 گوشی چندان ارزانی نخواهد بود چرا که ظاهرا قیمت پایه این مدل برای بازار آمریکا 930 دلار اعلام شده و حتی احتمال افزایش این قیمت نیز در بازارهای دیگر وجود دارد.